Friday, July 20, 2007

تغذيه و مديريت مرغ مادر گوشتي




ژنتيك، تغذيه و توليد مثل
اصلاح نژاد ژنتيكي طيور بطور زيادي بر اساس ژنتيك كمي كلاسيك صورت مي گيرد. در اصل، اجداد جوجه هاي گوشتي انتخاب شده از نظر تغذيه اي بطور كامل تغذيه مي شوند . جيره هاي متراكم و درست بالانس شده به پرندگان اجازه مي دهند تا بيشترين پتانسيل را براي استفاده از پروتيين خام و انرژي متابوليسمي جهت رشد سريع و ضريب تبديل غذايي مناسب داشته باشند. از اينرو، در اصلاح نژاد، سويه هاي جوجه گوشتي اغلب براي استفاده از جيره هاي با پروتيين خام و انرژي متابوليسمي بالا انتخاب مي شوند. سلكسيون جوجه ها براي استفاده از جيره هاي متراكم مواد مغذي بطور آشكاري مستلزم استفاده از جيره هاي متراكم مواد مغذي، بمنظور بروز كامل پتانسيل ژنتيكي نتاج آنها مي باشد. يك مثال عالي از رابطه متقابل بين پيشرفت هاي ژنتيكي و برنامه هاي مناسب تغذيه اي، تحقيقي است كه در سال 1992 توسط Lilburn و همكاران بر روري بلدرچين ژاپني انجام گرفت. بلدر چين هاي ژاپني كه بطور تصادفي متولد شده بودند، در يك برنامه سلكسيون بمنظور توليد بلدرچين هاي با وزن بالا (HW) قرار گرفتند. اين بلدرچين ها با جبره هاي حاوي 28% پروتيين خام بطور كامل بمدت 28 روز تغذيه شدند و سپس بزرگترين آنها بمنظور توليد نسل بعد انتخاب و با هم آميزش داده شدند. وقتي كه اين پرندگان تا زمان بلوغ جنسي با جيره هاي داراي 24% پروتيين ( طبق پيشنهاد NRC ، 1984 ) پرورش داده شدند، يك تاخير آشكاري در زمان بلوغ جنسي آنها ( شروع توليد تخم مرغ ) مشاهده شد.
وقتي كه بلدرچين هاي با وزن بالا و بلدرچين هاي گروه شاهد ( بلدر چين هايي كه سلكسيون نشده بودند و بطور تصادفي متولد شده بودند) از زمان تولد تا بلوغ با جيره هاي مختلف ( از نظر درصد پروتيين خام ) تغذيه شدند، يك رابطه متقابل تغذيه اي ـ ژنتيكي آشكاري مشاهده شد. وقتي كه بلدرچين هاي گروه شاهد از زمان تولد با جيره حاوي 24% پروتيين، مطابق با پيشنهاد NRC تغذيه شدند، بلوغ جنسي آنها در حدود 42 روزگي اتفاق افتاد. برعكس، بلردچين هاي انتخابي با وزن بالا با همان جيره ( 24% پروتيين ) تاخير در بلوغ جنسي نشان دادند. با اين وجود، وقتيكه بلدر چين هاي با وزن بالا با يك جيره داراي 30% پروتيين تغذيه شدند، تاخير در بلوغ جنسي بطور قابل توجهي كاهش يافت ( شكل 1 ). اطلاعات مذكور، اين نظريه را كه كاهش عملكرد توليد مثلي ناشي از سلكسيون ژنتيكي براي صفات غير توليد مثلي ممكن است به شيوه هاي تغذيه اي بهبود يابد، تقويت مي كند.

اثر متقابل تغذيه، دما و برنامه هاي نوري
اثر متقابل بسيار مهم بين آب و هوا، تحريك نوري و تغذيه مي تواند از طريق آزمايش اثر فصل توليد مثل مرغ مادر گوشتي در آب و هواي معتدل، نشان داده شود. تفاوت هاي فصلي موسوم به “درون و برون فصلي” در گله هاي مادر از دير باز به مساله طول روز نسبت داده مي شود. با اين حال، اثر متقابل بين طول روز و تفاوت هاي فصلي در دما و مصرف خوراك، توضيح ديگري از اثر فصل را ارائه مي دهد. عموماً، عملكرد گله هاي مادر داخل فصلي در اقليم معتدل بهتر مي باشد. اين پرندگان در دوره هاي گرم سال، وقتيكه طول روز زياد است، تفريخ مي شوند. از آنجاييكه، گله هاي مرغ مادر گوشتي براي رسيدن به وزن بدن استاندارد تغذيه مي شوند، آب و هواي سرد در آخر دوره پرورش باعث مي شود كه مرغان مادر خوراك بيشتري( براي گرم نگهداشتن بدن خود ) مصرف نمايند. بنابراين تغذيه افزايشي ( تجمعي ) براي گله هاي درون فصلي، بشرط اينكه تحريك نوري خيلي زود صورت نگيرد لازم است. بر عكس، پرندگان برون فصلي در فصل سرد تفريخ مي شوند و در زماني پرورش داده مي شوند كه دو عامل دما و طول روز رو به افزايش است. همچنانكه گله به سن تحريك نوري در دماهاي گرمتر نزديك مي شود، نياز آنها به خوراك براي رسيدن به وزن بدن استاندارد كمتر است، از اينرو در زمان تحريك نوري نياز به تغذيه افزايشي كمتري دارند. اين دليلي براي تاخير در شروع بلوغ جنسي آنها است. اين موضوع بيشتر در كشور هاي گرمسيري مصداق دارد. بسياري از مديران با تحريك نوري زودتر در رفع اين مشكل بر مي آيند، اما اغلب مشكل تاخير در بلوغ جنسي اصلاح نمي شود.افزايش وزن بدن هدف اغلب به عنوان راه حلي براي گله هاي برون فصلي ( گله هايي كه پرورش آنها مصادف با دماهاي بالا است ) استفاده شده است، زيرا با داشتن وزن بدن سنگين تر بطور مؤثري تغذيه تجمعي در هواي گرمتر افزايش مي يابد.
روش ديگر اصلاح تاخير بلوغ جنسي گله در هواي گرم، تاخير تحريك نوري تا زمان رسيدن گله به تغذيه تجمعي كافي است. با اين روش، وزن بدن بيش از حد نخواهد شد، اما اين روش ممكن است باندازه ي افزايش مصرف تجمعي مواد مغذي تا 20 هفتگي مؤثر نباشد. اگر روند كار هاي ژنتيكي متداول بسوي اصلاح بازدهي غذايي تداوم يابد، پرورش دهندگان مرغ مادر مجبور خواهند شد كه تحريك نوري را خيلي ديرتر و شروع نمايند و يا بايستي وزن گله را در سن 20 هفتگي به يك سطح بالاتري بمنظور تغذيه تجمعي كافي براي پاسخ مناسب به تحريك نوري، برسانند.
تحريك نوري نقش عمده اي را در فرايند هاي كلي تجمع مواد مغذي ايفا مي كند. تحريك نوري بطريقي باعث تغيير حالت پرندگان از يك موجود با مواد مغذي انباشت شده به يك موجود با مواد مغذي مصرف شده مي شود. اين مساله دليلي احتمالي براي اين موضوع است كه تاخير سن تحريك نوري منتج به بازدهي غذايي مناسبي در لاين هاي گله هاي مادر گوشتي جديد مي شود. پرندگان در دوره پرورشي نيازمند تغذيه كافي براي رسيدن به عملكرد توليد مثلي مناسب هستند. همچنانكه در زير نشان داده مي شود، مساله تغذيه كافي دوران پرورش و تاثير آن بر توليد مثل، حقيقت روشني براي مرغ و خروس ها مي باشد. در داده هاي گزارش شده براي خروس ها، بيشتر مشكلات باروري مربوط به سنگين وزني لاين خروس ها، از طريق عدم تحريك نوري و متعاقب آن دادن زمان نامحدود براي انباشت مواد مفذي به گله جهت حفظ و نگهداري عملكرد توليد مثلي مناسب پيش از رسيدن به بلوغ جنسي واقعي قابل اجتناب است.تحريك نوري بطور آشكاري مي تواند فرايندهاي انباشت مواد مغذي توسط پرنده را دچار اختلال نمايد.

مفهوم تغذيه تجمعي حداقل
طي سال هاي اخير، ارتباط متقابل بين تغذيه تجمعي در طول دوره پرورش و عملكرد توليد مثلي مرغان مادر گوشتي مورد آزمايش و مطالعه قرار گرفته است. دوره پرورش به زمان جوجه ريزي تا تحريك نوري در 20 هفتگي اطلاق مي شود.چهار گروه از گله هاي مادر گوشتي هم سويه در جدول 1 مورد مقايسه قرار گرفته اند (Peak & Brake, 1994). زمان تحريك نوري 141 روزگي بود. جدول 1 ميزان مصرف تجمعي پروتيين خام، انرژي متابوليسمي، وزن بدن در 140 روزگي و تخم مرغ هاي توليدي هر مرغ ( بر اساس تعداد مرغ پاي توليد ) را نشان مي دهد.اين گروه هاي آزمايشي، با جيره هاي يكساني در دوره پرورش تغذيه شدند، اما دان اختصاص داده شده به آنها در هر هفته تا رسيدن به تفاوت هاي تجمعي مصرف، متفاوت بود. از نظر ظاهري تفاوت زيادي در وزن بدن مرغ ها وجود نداشت، اما زماني كه مصرف تجمعي انرژي متابوليسمي و پروتيين خام گله بترتيب تقريباٌ كمتر از 22000 كيلوكالري و 1200 گرم بود، تحريك نوري داده شد تعداد تخم مرغ توليدي هر مرغ تقريباٌ 15 عدد كاهش يافت.اين موضوع پيشنهاد مي كند كه پرنده براي توليد سطوح قابل قبول تخم مرغ. نياز به" مصرف حداقل مواد مغذي" بدون توجه به وزن بدن، دارد.
داده هاي يك مرور كلي اخير در زمينه تحقيقات گله هاي مادر گوشتي NCSU در سال 1988 نشان داد كه مرغ ها در سن 140 روزگي با وزن بدن تقريبي 2 كيلو گرم، حدود 28000 كيلو كالري انرژي متابوليسمي بطور تجمعي مصرف نمودند.اين تفاوت احتمالاٌ ناشي از پيشرفت هاي ژنتيكي قابل توجه بعمل آمده در ضريب تبديل غذايي جوجه هاي گوشتي مي باشد.اين موضوع ممكن است توضيحي باشد كه چرا نياز به تنظيم زمان تحريك نوري از سن 126 روزگي (در سال1993) تا 154 روزگي يا ديرتر در زمان حاضر بوده است.

باروري در مرغ ها
اين واقعيت كه اثر تغذيه تجمعي پروتيين خام در زمان تحريك نوري مي تواند اثر معني داري بر باروري مرغ داشته باشد، بطور آشكاري مشخص شده است (Walsh, 1996., Walsh & Brake,1997,1990). دخالت مرغ در باروري از دو طريق است: 1- پذيرش جفتگيري، 2- ذخيره اسپرماتوزوآ در غدد مخصوص اسپرم اويدوكت. ظاهراٌ تغذيه مرغ با جيره هاي حاوي درصد پروتيين خام ( اسيد آمينه ) نا كافي پيش از تحريك نوري بدون توجه به وزن بدن مرغ، منتهي به تداوم باروري ضعيف مي شود.
داده هاي خلاصه شده در جدول 2، درصد باروري تجمعي چندين گروه آزمايشي مرغ ها را از سن 28 تا 64 و 57 تا 64 هفتگي ( 8 هفته آخر توليد) نشان مي دهد.
توجه به اين نكته حائز اهميت است كه اثرات مربوط به تغذيه و مديريت در طول دوره پرورش و اوايل توليد، خيلي ديد در دوره توليد مشاهده مي شود. از شكل 2 مشخص مي شود كه مرغ هاي مادر تا زمان تحريك نوري بدون توجه به وزن بدن، نياز به مصرف حداقل 1200گرم پروتيين خام يا بيشتر بصورت تجمعي دارند. اين حداقل نياز به مصرف تجمعي پروتيين بر اين فرض طرح شد كه ميزان كل ليزين در يك جيره تنظيم شده ر اساس ذرت – سويا تنها 5 درصد پروتيين خام را تشكيل مي دهد و مقدار متيونين + سيستين 83 درصد ليزين جيره بود.

برنامه هاي تغذيه اي گله هاي مادر گوشتي

در ايالات متحده آمريكا اين نكته مورد توجه قرار گرفته است كه پرورش مخلوط مرغ و خروس نسبت به پرورش جداگانه جنس ها،اغلب منتج به توليد تخم مرغ هاي بيشتري مي شود. بمنظور درك اين مطلب، مطالعه اي براي تعيين اثرات خروس هاي مخلوط شده با مرغ ها در سنين مختلف انجام شد. در اين آزمايش، خروس ها بر اساس يك جيره حاوي 18% پروتيين خام تا زمان اختلاط با مرغ ها در سنين 2، 4، 6 و 8 هفتگي، بطور كامل تغذيه شدند. مرغ ها نيز يك جيره با 18% پروتيين خام بمدت يك هفته دريافت نمودند و بعد از آن تا زمان تحريك نوري با جيره حاوي 15% پرروتيين تغذيه شدند. برنامه هاي تغذيه اي براي تيمار هاي مختلف خروس در شكل 3 همراه با برنامه تغذيه اي مرغ نشان داده شده است. وزن هاي بدن مرغ ها كمابيش در برابر تيمار هاي خروس مشخص بودند.وزن بدن بازتابي از پاسخ خروس ها به مقادير افزايش يافته دان، پيش از اختلاط بود. ميزان باروري هاي تجمعي نشان داده شده در جدول 2 پايين تر از حد مناسب هستند؛ زيرا مرغ و خروس ها پس از 21 هفته سن با هم تغذيه شدند تا بتوانند اثر مربوط به تغذيه تجمعي دوره پرورش را بطور زيادي مشخص نمايند و از طرفي به خروس ها اجازه داده شود تا آمادگي كاهش دان اختصاص يافته را پس از 35 هفتگي داشته باشند. بعلاوه، بعضي از پن هايي كه خروس هاي مخلوط شده در سن 8 هفتگي داشتند بدون توجه به كنترل وزن بدن يا تغذيه جداگانه جنس ها از همديگر، در سن 64 هفتگي باروري بيش از 90% را از خود نشان دادند.

خروس هاي ديگر كه در دو سن 6 و 8 هفتگي با مرغ ها مخلوط شدند مقاومت بيشتري نسبت به كاهش دان پس از پيك توليد تخم مرغ از خود نشان دادند زيرا آنها با دريافت و ذخيره مواد مغذي بيشتري به بلوغ جنسي رسيدند. تخمين دقيقي از مصرف تجمعي مواد مغذي توسط خروس ها تا سن 21 هفتگي (زمان تحريك نوري ) بر اساس مصرف برنامه ريزي شده مرغ و خروس، در جدول 2 نشان داده شده است.مصرف واقعي دان خروس هاي مخلوط شده با مرغ ها در 6 هفتگي (به عنوان مثال ) و مرغ ها با استفاده از وزن بدن گرفته شده ( وزن كشي هر هفته دو بار ) از طريق فرمول Combs (1968) قابل تخمين است. نتايج در شكل 4 نشان داده شده است. خروس ها حدود 125% تا 150% مرغ ها بسته به سن اختلاط و وزن بدن دان مصرف نمودند. نتيجه اين مقدار مصرف دان، مصرف تجمعي واقعي انرژي متابوليسمي بيش از 34000 كيلوكالري و 1600 گرم پروتيين خام براي خروس هاي مخلوط شده در هر دو زمان اختلاط (6 و 8 هفتگي) بود.اين نتايج با ديگر داده هاي گزارش شده كه در آنها خروس ها جداي از مرغ ها پرورش داده شدند موافقت دارد. اين داده ها همچنين نشان مي دهد كه الگوي واقعي مصرف دان مرغ(شكل 4) با ديگر الگوهاي برنامه ريزي شده، بويژه پس از 14 هفتگي بطور معني داري متفاوت است. اين نكته بسيار حائز اهميت است؛ چنانچه مرغ ها بطور جداگانه از خروس ها بر اساس مقادير غذايي برنامه ريزي شده پرورش داده شوند حدود 35 تخم مرغ بازاي هر مرغ كمتر توليد مي كنند. اين داده ها ( و تجربيات مزرعه اي ) پيشنهاد مي كنند كه مصرف دان بيشتر در دوره پرورش براي نيمچه هاي تيپ توليدي باعث وزن بدن و گوشتواري بيش از حد مي شود كه اين مساله براي نيمچه هاي تيپ توليدي منتج به كاهش توليد تخم مرغ مي شود. به اين نكته بايستي توجه دقيق داشت كه نبايد دان خيلي زياد به گله مرغ ها پيش از شروع توليد اختصاص داد چراكه با اين كار باعث تسهيل در افزايش وزن بدن آنها مي شويم كه ابتدا بصورت افزايش گوشت سينه بروز مي يابد و باعث ايجاد مشكلات توليد مثلي مانند پريتونيت ( التهاب صفاق ) مي شود. افزايش بيش از حد گوشت سينه مرغ ممكن است باعث افزايش نياز نگهداري و ممانعت از تكامل توليد مثلي پرنده شود